.


اگه دانشجو هستيد، يا بوديد يا حداقل دانشجو ها رو دوست داريد به ادامه مطلب توجه كنيد ...



زندگي دانشجويي  يك پديده نادر قرن 21 به شمار مياد.دانشجو ها  از نظر بيوفيزيكي به چند دسته تقسيم ميشن.



نویسنده : hamed تاریخ : دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:, [ادامه مطلب]
بیست تمپ

 

خدا هست هنوز.......



گرچه دلگیر تر از دیروزم



گرچه فردای غم انگیز مرا میخواند



لیک باور دارم



دلخوشی ها کم نیست



زندگی باید کرد



زندگی باید کرد



گاه با یک گل سرخ



گاه با یک دل تنگ



گاه باید رویید در پس این باران



گاه باید خندید



بر غمی بی پایین



زندگی باور میخواهد



آن هم از جنس امید



که اگر سختی راه به تو یک سینی زد



یک امید قلبی به تو میگوید



که خدا هست هنوز....



نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

 تو گفتی "آن غیرممکن است".

خداوند پاسخ داد "همه چیز ممکن است".

تو گفتی "هیچ کس واقعا مرا دوست ندارد".

خداوند پاسخ داد "من تو را دوست دارم".

تو گفتی "من بسیار خسته هستم".

خداوند پاسخ داد "من به تو آرامش خواهم داد".

تو گفتی "من توان ادامه دادن ندارم".

خداوند پاسخ داد "رحمت من کافی است".

تو گفتی "من نمی توانم مشکلاتم را حل کنم".

خداوند پاسخ داد "من گام های تو را هدایت خواهم کرد".

تو گفتی "من نمی توانم آن را انجام دهم".

خداوند پاسخ داد "تو هر کاری با من می توانی به انجام برسانی".

تو گفتی "آن ارزشش را ندارد".

خداوند د پاسخ داد "آن ارزش پیدا خواهد کرد".

تو گفتی "من نمی توانم خود را ببخشم".

خداوند پاسخ داد "من تو را بخشیده ام".

تو گفتی "من می ترسم".

خداوند پاسخ داد "من کنارت هستم".

تو گفتی "من همیشه نگران و نا امیدم".

خداوند پاسخ داد "به من تکیه کن".

تو گفتی "من به اندازه کافی با هوش نیستم".

خداوند پاسخ داد "من به تو عقل داده ام".

تو گفتی "من احساس تنهایی می کنم".

خداوند پاسخ داد "من هرگز تورا ترک نخواهم کرد".
 

 



نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

         
آسمان پر شد از خال پروانه های تماشا.         
عکس گنجشک افتاد در آب رفاقت.         
فصل پرپر شد از روی دیوار در امتداد غریزه.         
باد می آمد از سمت زنبیل سبز کرامت.         
شاخه مو به انگور         
مبتلا بود.         
کودک آمد         
جیب هایش پر از شور چیدن.         
(ای بهار جسارت !         
امتداد تو در سایه کاج های تامل         
پاک شد.)         
کودک از پشت الفاظ         
تا علف های نرم تمایل دوید،         
رفت تا ماهیان همیشه.         
روی پاشویه حوض         
خون کودک پر از فلس تنهایی زندگی شد.         
بعد ، خاری         
پای او را خراشید.         
سوزش چشم روی علف ها فنا شد.         
(ای مصب سلامت !         
شور تن در تو شیرین فرو می نشیند.)         
جیک جیک پریروز گنجشک های حیاط         
روی پیشانی فکر او ریخت .         
جوی آبی که از پای شمشاد ها تا تخیل روان بود         
جهل مطلوب تن را به همراه می برد.         
کودک از سهم شاداب خود دور می شد.         
زیر باران تعمیدی فصل         
حرمت رشد         
از سر شاخه های هلو روی پیراهنش ریخت.         
در مسیر غم صورتی رنگ اشیا         
ریگ های فراغت هنوز         
برق می زد.         
پشت تبخیر تدریجی موهبت ها         
شکل پرپرچه ها محو می شد.         
کودک از باطن حزن پرسید:         
تا غروب عروسک چه اندازه راه است؟         
هجرت بزرگی از شاخه، او را تکان داد.         
پشت گل های دیگر         
صورتش کوچ می کرد.         
( صبحگاهی در آن روزهای تماشا         
کوچ بازیچه ها را         
زیر شمشادهای جنوبی شنیدم.         
بعد، در زیر گرما         
مشتم از کاهش حجم انگور پر شد.         
بعد، بیماری آب در حوض های قدیمی         
فکرهای مرا تا ملامت کشانید.         
بعد ها، در تب حصبه دستم به ابعاد پنهان گل ها رسید.         
گرته دلپذیر تغافل         
روی شن های محسوس خاوش می شد.         
من         
روبرو می شدم با عروج درخت ،         
با شیوع پر یک کلاغ بهاره،         
با افول وزغ در سجایای نا روشن آب ،         
با صمیمیت گیج فواره حوض ،         
با طلوع تر سطل از پشت ابهام یک چاه.)         
کودک آمد میان هیاهوی ارقام.         
(ای بهشت پریشانی پاک پیش از تناسب !         
خیس حسرت ، پی رخت آن روزها می شتابم.)         
کودک از پله های خطا رفت بالا.         
ارتعاشی به سطح فراغت دوید.         
وزن لبخندادراک کم شد.          



نویسنده : hamed تاریخ : شنبه 26 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

من سازم : بندی آواز . برگیرم ، بنوازم. برتارم زخمه         
لا می زن ، راه فنا می زن         
من دودم: می پیچم، می لغزم ، نابودم.         
می سوزم ، می سوزم : فانوس تمنایم . گل کن تو مرا ، و درآ.         
آیینه شدم ، از روشن و از سایه بری بودم . دیو و پری آمد ،         
دیو و پری بودم . در بی خبری بودم.         
قرآن بالای سرم ، بالش من انجیل ، بستر من تورات ، وزبر پوشم اوستا، می بینم خواب:         
بودایی در نیلوفر آب.         
هر جا گل های نیایش رست ، من چیدم . دسته گلی دارم ، محراب تو دور از دست: او بالا،         
من در پست.         
خوشبو سخنم ، نی ؟ باد بیا می بردم ، بی توشه شدم در کوه کجا ، گل چیدم ، گل خوردم.         
در رگ ها همهمه ای دارم ، از چشمه خود آبم زن ، آبم زن.         
و به من یک قطه گوارا کن ، شورم را زیبا کن .         
باد انگیز ، درهای سخن بشکن ، جا پای صدای می روب. هم دود چرا می بر، هم موج من و ما و شما می بر.         
ز شبم تا لاله بیرنگی پل بنشان ، زین رویا در چشمم گل         
بنشان ، گل بنشان.          

 

سهراب سپهری




نویسنده : hamed تاریخ : جمعه 25 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ



*شما یادتون نمیاد ! ... یه روزی آدما به جای شماره ... به هم دل می دادن ! ..



*بـه مـن مـجوز چـاپ نمـی دهـند ، مـی گـویـند ، داسـتانـی کـه نـوشـته ای قـابـل بــاور نیـست ! امـا مـن فـقط خـاطـراتمـ را نـوشـته ام........



*ای کیو سان ، قصد دلسرد کردنت را ندارم

ولی بدبختی و مشکلات زندگی من ، با این تق و توق ها حل نمی شود ...



*نرسیده به بعضی خاطره ها ...

باید بنویسند :

آهسته بیاد بیاورید ...

خطر ِ ریزش ِ اشک ...



*اينجا ايران است! سرزمين بيني های سربالا و فرهنگ های سرپايين



*دنبال کلاغی می گردم

تا قار قارش را

به فال نیک بگیرم

وقتی قاصدکها همه لال اند...



*تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم

باز نه زخمهای من خوب میشود

نه زخمهای تو ..!!! 



نویسنده : hamed تاریخ : چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

بیچاره هااا!!!!!!!!!!!!



نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ



نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ



نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ
 

عروس و داماد



نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ


1.وقتی خانومی بهت گفت: “چــــــــــــــــی؟”، به این معنا نیست که گفته شما را نشنیده. او در واقع به شما فرصت داده که گفته خود را تغییر دهید!

 

2.الان دیگه زنها در همه ورزشها مثل فوتبال، همه علوم بویژه انرژی اتمی و حتی در کار و تجارت موفق هستند‌،… خدا وکیلی اینطوری که دارن پیشرفت میکنن امید این میره یه روزی بیاد که ” پارک دوبل” رو هم یاد بگیرن!!!

3.دختـراي عزيزي كه ميگن همه پسـرا مثل همن .......كسي مجبورتون نكرده بود همه رو امتحان كنيد.

4.متوسط میزانی که یک خانم در طول عمرش روژلب میزنه چقدره؟
دو کیلوگرم
روژلب حاوی ۳۰۰ گرم سرب میباشد
که ۶۸ درصد میزان سرطان را در آقایان افزایش میدهد !
چون آنها هستن که کوفتش میکنن !

5.زن چیست؟
موجودیست نازنین ، ملوس و دوست داشتنی و بی خطر که خطرناکترین سلاح آن اشک می باشد اما بمحض دور دیدن چشم شوهر به هیولایی دوسر تبدیل می گردد

 




نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

1.به خدا ميگن چرا اول مرد را آفريدى بعد زن را
گفت: شما هم اگه بخواهيد چيز قشنگى بنويسيد اول چكنويس ميكنيد بعد پاكنويس !!!

2.پسر چیست؟
موجودی فوق العاده و موذی و ناشناخته که عجایب آن ببش از تعداد آنها در سطح جهان است

3.سه تا مرد ميميرن . خدا گفت : اولی بره بهشت ، دومی بره جهنم ، سومی بره طويله !پرسيدن : چرا ؟خدا گفت : اولی زن داشت و دنيا براش جهنم بود ، دومی مجّرد بود و دنيا براش بهشت بود ، سومی زنش مرد ولی خاک بر سر بعدش رفت يه زن ديگه گرفت

4.ممكنه آدما پسر باشن اما ، پيش نمياد پسرا آدم باشن !

5.هنگام صرف غذا "دخترا " مرتب پشت میز می نشیند. مقدار کمی غذا می کشند. به آرامی غذا می خورند. تنها نوک قاشق را در دهان می کنند.
"پسرا " تا جایی که بشقاب جا دارد غذا می کشند. به سرعت غذا را می بلعند، در حالی که قاشق را تا دسته در دهان می کنند. صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است. بعد از دو بار پر کردن بشقاب، بالاخره کمی سیر می شوند !!!





نویسنده : hamed تاریخ : یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ
خدا پرسيد: پس تو مي خواهي با من گفتگو كني؟

من در پاسخ گفتم : اگر وقت داريد

خدا خنديد : وقت من بي نهايت است

در ذهنت چيست كه مي خواهي از من بپرسي؟...

پرسيدم : چه چيز بشر شما را سخت متعجب مي سازد؟

خدا پاسخ داد : كودكيشان

اينكه آنها از كودكي شان خسته مي شوند عجله دارند كه بزرگ شوند

بعد دوباره پس از مدتها آرزو مي كنند كه كودك باشند

اينكه آنها سلامتي خود را ا ز دست مي دهند تا پول به دست آورند

و بعد پولشان را از دست مي دهند تا دوباره سلامتي خود را به دست

بياورند

اينكه با اضطراب به آينده مي نگرند و حال را فراموش مي كنند

و بنابراين نه در حال زندگي مي كنند و نه در آينده

اينكه آنها به گونه اي زندگي مي كنند كه گويي هرگز نمي ميرند

و به گونه اي مي ميرند كه گويي هرگز زندگي نكرده اند


دست هاي خدا دستانم را گرفت

براي مدتي سكوت كرديم

و من دوباره پرسيدم : به عنوان يك پدر

مي خواهي كدام درس هاي زندگي را فرزندانت بياموزند؟

او گفت : بياموزند كه آنها نمي توانند كسي را وادار كنند كه عاشقشان

باشد

همه كاري كه مي توانند بكنند اينست كه اجازه دهند كه خودشان دوست

داشته باشند


بياموزند كه درست نيست كه خودشان را با ديگران مقايسه كنند

بياموزند كه فقط چند ثانيه طول مي كشد تا زخم هاي عميقي در قلب

آنان كه دوستشان داريم ايجاد كنيم

اما سالها طول مي كشد تا اين زخمها را التيام بخشيم

بياموزند كه ثروتمند كسي نيست كه بيشترين ها را دارد

كسي است كه به كمترين ها نياز دارد

بياموزند كه انسانهايي هستند كه آنها را دوست دارند

فقط نمي دانند كه چگونه احساساتشان را نشان دهند

بياموزند كه دو نفر مي توانند با هم به يك نقطه نگاه كنند اما آن را

متفاوت ببينند

بياموزند كه كافي نيست كه فقط آنها ديگران را ببخشند

بلكه آنها بايد خود را نيز ببخشند

من با خضوع گفتم : از شما به خاطر اين گفتگو متشكرم

آيا چيز ديگري هست كه دوست داريد فرزندانتان بدانند؟

خداوند لبخند زد و گفت

فقط اينكه بدانند من اينجا هستم هميشه



نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ
خدا یا !

وقتی خیلی حرصم میگیرد

وقتی خشم باعث تندی اخلاقم می شود

وقتی به آن چیزی که دارم قانع نمی شوم

وقتی به کار های اشتباهم اصرار دارم

وقتی شیطان وارد روحم می شود

وقتی از راه درست و سالم سر پیچی می کنم

وقتی خودم را به خواب غفلت می زنم

وقتی به جای حقیقت باطل را انتخاب می کنم

وقتی اشتباه خودم را کوچک می بینم واشتباه دیگران را بزرگ

وقتی کارهای خوب دیگران را کم می بینم کارهای خوب خودم را زیاد

به خاطر رفتارهای بد و اخلاقهای زشتم از تو عذر میخوام.. مرا ببخش!


نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

 

چه امید بندم در ابن زندگانی

 که در ناامیدی سر آمد جوانی
 سرآمد جوانی و ما را نیامد
 پیام وفایی از این زندگانی
 
 بنالم زمحنت همه روز تا شام
 بگریم ز حسرت همه شام تا روز
 تو گویی سپندم بر این آتش طور
 بسوزم از این آتش آرزوسوز
 
 بود کاندرین جمع ناآشنایان
 پیامی رساند مرا آشنایی؟
 شنیدم سخن ها زمهر و وفا، لیک
 ندیدم نشانی ز مهر و وفایی
 
 چو کس با زبان دلم آشنا نیست
 چه بهتر که از شِکوه خاموش باشم
 چو یاری مرا نیست همدرد، بهتر
 که از یاد یاران فراموش باشم
 
 ندانم در آن چشم عابدفریبش
 کمین کرده آن دشمن دل سیه کیست؟
 ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش
 چنین دل شکاف و جگرسوز از چیست؟
 
 ندانم در آن زلفکان پریشان
 دل بی قرار که آرام گیرد؟
 ندانم که از بخت بد، آخر کار
 لبان که از ان لبان کام گیرد؟

 



نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

1.کسي را که دوست داري آزادش بگذار ،اگر قسمت تو باشد برمي گردد وگرنه بدان که از اول مال تو نبوده است.

2.از دست دادن اميدي پوچ و آرزوئي محال ، خود موفقيت و پيشرفت بزرگي است.

3.به همه عشق بورز ، به تعداد كمي اعتماد كن ، به هيچكس بدي نكن.

4.آدم تبهكار ميرود ولي شر او باقي مي ماند.

5.همیشه به کسی فکر کن که تو رو دوست دارد، نه کسی که تو دوستش داری.

6.شکوه دنيوی همچون دايره‌ای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهايت بزرگی هيچ می‌‌شود.

7.شايد دنيا ان مجلسي نباشد که تو در آرزويش بودي ولي حالا که دعوت شدي تا مي تواني زيبا برقص.

8.اگر کسي يکبار به تو خيانت کرد ، اين اشتباه از اوست؛ اما اگر کسي دوبار به تو خيانت کرد اين اشتباه از توست!

9.سعادتمند کسی است که به مشکلات زندگی لبخند بزند.

10.آنان که پیروز می شوند همان هایی هستند که از مشورت دوستان بهره می برند.

11.داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است

12.اگر تمام شب را بخاطر از دست دادن خورشید گریه کنی لذت دیدن ستاره‌ها را از دست خواهی داد.

13.هیچ چیز ، بد یا خوب نیست، فقط نیروی اندیشه بدی و خوبی و سعادت و شقاوت را می‌آفریند.

14.من از خوشبختی‌های این جهان بهره‌مند گردیده‌ام زیرا در زندگی عاشق شده‌ام.


 



نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

اعتراف عاشقانه

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده

فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...

اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم

باور نمیکنم اینک بی توام

کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی

تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،

تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم

با چشمهایم نازت کنم

در حسرت چشمهایت هستم ،

چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده

در حسرت گرمی دستهایت

تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ،

هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...

کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ،

کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم

هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ،

هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ،

هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ،

چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را

هر چه خواستم دلم را آرام کنم ،

آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت

هر چه خواستم بگویم بی خیال ،

بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی

که فکرش هم نمی کنی رفتم...

میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ،

میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ،

میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...

بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست

بدجور از نبودنت شاکیست ،

هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست....



نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

*ترم اول (ترم جو گیریدگی):*

الو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا
خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و
دانشمندای این مملکت توش خوابیدن -
و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه...
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای
همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس!
لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!
پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!

*ترم دوم (ترم عاشق شدگی):*

آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی
کنی.
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.
همه پول و سرمایه من متعلق به توست.
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج
کنم...
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای
در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم...

*ترم سوم (ترم افسردگی):*

الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام.....

*ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):*

الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم...
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم.......
الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم...
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.

باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....

*ترم پنجم (ترم مشروطه گی):*

الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....
قول میدم جبران کنم....

*ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) *:

الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

*ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):*

خودتون دیگه میفهمین

*ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):*

الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا نیاز دارید

 

ارسالی توسط داداش الیاس

 



نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

_                                _$$$$___$$$$
__________________$$$$$$$_$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
_____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___________$$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$___________$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
_$$_$$______________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
__$$$_________________$$$$$$$$$
$_____________________$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$__$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$

$____________________$$$$$__$$$$$$$$

 



نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ

__†‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†††††‡¶¶¶¶‡††††††††††††‡‡‡†
___‡8‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†8¶¶¶8‡‡††††††††††††††††††
___†‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†‡¶¶¶8‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†
____‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡¶¶¶8‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡888‡‡‡‡‡‡
____‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡8¶¶¶8‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡
_____†‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡8‡‡‡88‡‡‡‡‡88‡‡‡‡‡‡¶¶¶¶¶¶¶8‡†
____††‡‡‡88888‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡88‡8888‡‡8¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8†††
____‡¶¶¶¶¶¶¶888‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡888¶¶¶8¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8‡†††
___†¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8‡‡‡‡‡†††‡‡‡88¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8¶¶‡‡†‡††††
____8¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8‡‡‡†††††††‡88¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8‡‡‡††††††
____†¶¶888888¶¶¶¶8††††††††††‡‡‡‡†888‡‡‡‡‡‡†‡††††††††
_____‡¶8888888¶¶¶¶†††††††††‡††††‡†‡‡‡†‡†††††††‡†††††
_______¶¶¶888¶¶¶¶¶‡††††††‡††††††††††††††††††††††††††
________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶‡††††††††††††††††‡‡‡‡†††††††††††††
_________¶¶¶¶¶¶¶¶8‡‡‡‡‡††††††††††††‡‡‡‡‡‡†††††††††††
__________8¶¶¶¶88‡†††††‡‡‡†††††††††‡‡‡‡‡‡†††††††††††
___________¶¶¶8‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡††††††††‡‡‡‡‡‡‡‡††††††††††
___________‡‡‡‡‡‡††‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†††‡††
___________‡††‡‡‡†‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡††††
___________‡†‡‡‡‡†‡‡‡††††‡‡†††‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡†††
___________‡‡‡‡‡‡8‡8‡8¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡††
___________‡‡‡8888¶8¶¶‡¶¶¶‡†‡88‡‡†††‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡
___________‡88888¶¶¶¶¶¶¶¶88‡‡‡‡††‡†‡‡††‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡
___________‡8¶88¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶8‡‡†††‡††‡††‡‡††8¶88‡‡‡‡‡
____________‡¶¶8¶¶¶¶¶¶¶¶¶8‡‡‡†††‡†††††††††‡‡‡¶¶¶88‡‡
_____________†¶¶¶¶¶¶¶¶¶‡‡‡†‡8¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶†‡‡‡‡
_______________¶¶¶¶¶¶¶¶‡¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶888‡††8‡88†††‡‡‡‡
________________†¶¶¶¶¶8¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶‡‡††‡‡88‡‡‡†‡‡‡‡‡‡‡
___________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶‡8888‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡
____________________‡¶¶¶¶¶¶†8‡‡88‡8888888‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡
_____________________†8¶¶¶¶88888¶¶¶¶¶¶¶8‡‡‡‡‡‡‡‡‡†††
______________________†‡¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶888‡‡‡‡‡‡‡8888
____________________$$$
___________________$$$$
_________________$$$$$$ ________________$$$$$$$
_______________$$$$$$$$
______________$$$$$$$$
_____________$$$$$$$$
____________$$$$$$$
___________$$$$$$$
___________$$$$$$
__________$$$$$$
__________$$$$$ _________$$$$$
_________$$$$
________$$$$
________$$$$
________$$$ ________$$$
_________$$
___$$$$$$$$$$$$$$$
_____$$$$$$$$$$$$
______$$$$$$$$$
_____$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$
_________$$$$
__________$$$
___________ $

 



نویسنده : hamed تاریخ : پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,
بیست تمپ
درباره سایت
تصویر وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشیو سایت
پیوندهای روزانه
امکانات

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 33198
تعداد مطالب : 158
تعداد نظرات : 59
تعداد آنلاین : 1



استخاره با قرآن
استخاره با قرآن

20Temp | بیستــ تمپابزار فتوشاپتصاویر وکتوردانلود نرم افزار گرافیکآموزش فتوشاپکاغذ دیواریپوسته و قالبقالب بلاگفا قالب پرشین بلاگقالب میهن بلاگکد و اسکریپت